همین کنکور امسال امیر حسین اقدامی نفر برتر تو رشته ریاضی تو ساوه بود که واسه خودش کلی آرزو داش بره دانشگاه خوب به کشتن داد !!
همین سه هفته پیش سکته کرد مرد !!!
از فشار درس سکته کرد ....
به خودتون انقد فشار نیارید ...
من میخوام یه اعترافی بکنم من موقع درس خوندن یا امتحان دادن
اینقد خونسردم
که وقتی دوستانم بامن حرف میزنن کلا از فکر کردن به امتحان دور میشن و چندین بار از دوستام شنیدم که بهم میگفتن تو چرا اینقد خونسردی والله خودمم نمیدونم چرا به هر چیزی فکر نمی کنم
این داستان رو یکی واسه مرگ امیر حسین اقدامی تعریف کرده بود .....
الهی بمیرم.... خدایاااا..... ببین فقط. میدونم از حکمتته ولی ب خودت قسم خیلی سوز داره.... ب خودت قسم اشک خیلیارو درآورده... خدایا... خدایا حداقل بذار جاش راحت باشه پیش خودت. از فشاری ک روش بود این طوری شد...نذار اونجا هم فشاریو تحمل کنه... خداااااا امروز رفتیم کلاس المپیاد شیمی. اقای واحدی دیر کرد وقتی اومد اول صبح شروع کرد ب درس زندگی. گفت بخاطر درس زیاد استرس ب خودتون فشار وارد نکنید. من مونده بودم چرا شیمیو شروع نمیکنه. رفت نشست سرجاش گفت یه نفر خیلی درس خوند مرد. با خودم گفتم واااا حتما خیلی وقت پیشا بوده مهم نیس. یهو گفت یکی از دانش اموزای علامه حلی(مدرسه تیزهوشان پسرونه ک چسبیده ب مدرسه ما)... من از تعجب خفه شده بودم. گفت رتبه اول ساوه... یه لحظه فکر کردم اقدامیه بعد گفتم نننننننننننننننننننننننننه امکااااااااااااان نداره.... گفتیم کی؟ نگفت. فهیمه هی میخواست یه اسمی رو بگه روش نمیشد منم قاطی کردم گفتم فهیمه بگو دیگه. گفت اقدامی؟؟ ما همه چشم دوختیم ب اقای واحدی گفت اره...... وااااااای خیلی خیلی شُک بزرگی بود. فکم چسبید زمین. داشتم میلرزیدم. زنگ استراحتو ک زدن رفتیم تو حیاط دیدم چشای فاطمه قرمزه یهو احمدی هم زد زیر گریه که منم شروع کردم بقیه هم دور ما جمع شدن. همه ناراحت بودن. کلی گریه کردیم ما سه تا. اخرش فهیمه هم گریش گرفت. بیچاره اقای کریمی. فاطمه میگفت وسط کلاس بهش خبر دادن یهو رفته از کلاس بیرون گریه کرده... زنگ تفریح هم بلند بلند گریه میکرد. دلم براش ریش شد. اقای واحدی هی دلداریش میداد... اخه چرا یه جوون باید اینجوری بره. دلم خونه برا خانوادش، اقوامش، دوستاش و بقیه.... وای حتما جای خالیش خیلی حس میشه... کسی که همه میگفتن اگ رتبه ۱ کنکور نشه حتما یه رقمی میشه... خیلی فشار روش بوده. د اخه لعنتی جون ارزششو انقد پایینه؟؟؟ از این همه فشاری ک روش بوده دیشب خوابیده و سکته کرده... صبح هم بلند نشده.... اخه کدوم بی..... میخواد پاسخگو باشه؟ یه جوون مرده. میفهمی؟ ما ک فقط اسمشو شنیده بودیم این همه واسمون شُک داشت. بخدا هنوز تو شُکم. یه جا میخوام برا گریه. خداکنه زودتر شنبه بیاد برم مدرسه با بچه ها خودمونو خالی کنیم. ای خداااا بیچاره مامانش. بیچاره دوستاش.مرد اونم فقط دو ماه قبل کنکور. نمیدونید چقد سوختیم. کل ساوه فهمیدن... خدایا چی بگم اخهمن همینجا مرگ ناگهانی جوون ناکام، امیرحسین اقدامی رو به همه اونایی ک دلشون گرفت تسلیت میگم... روحش شاد. بچه ها فاتحه یادتون نره ها. براش دعا کنید.
نقل قول از m__y
این داستان رو یکی واسه مرگ امیر حسین اقدامی تعریف کرده بود .....
الهی بمیرم.... خدایاااا..... ببین فقط. میدونم از حکمتته ولی ب خودت قسم خیلی سوز داره.... ب خودت قسم اشک خیلیارو درآورده... خدایا... خدایا حداقل بذار جاش راحت باشه پیش خودت. از فشاری ک روش بود این طوری شد...نذار اونجا هم فشاریو تحمل کنه... خداااااا امروز رفتیم کلاس المپیاد شیمی. اقای واحدی دیر کرد وقتی اومد اول صبح شروع کرد ب درس زندگی. گفت بخاطر درس زیاد استرس ب خودتون فشار وارد نکنید. من مونده بودم چرا شیمیو شروع نمیکنه. رفت نشست سرجاش گفت یه نفر خیلی درس خوند مرد. با خودم گفتم واااا حتما خیلی وقت پیشا بوده مهم نیس. یهو گفت یکی از دانش اموزای علامه حلی(مدرسه تیزهوشان پسرونه ک چسبیده ب مدرسه ما)... من از تعجب خفه شده بودم. گفت رتبه اول ساوه... یه لحظه فکر کردم اقدامیه بعد گفتم نننننننننننننننننننننننننه امکااااااااااااان نداره.... گفتیم کی؟ نگفت. فهیمه هی میخواست یه اسمی رو بگه روش نمیشد منم قاطی کردم گفتم فهیمه بگو دیگه. گفت اقدامی؟؟ ما همه چشم دوختیم ب اقای واحدی گفت اره...... وااااااای خیلی خیلی شُک بزرگی بود. فکم چسبید زمین. داشتم میلرزیدم. زنگ استراحتو ک زدن رفتیم تو حیاط دیدم چشای فاطمه قرمزه یهو احمدی هم زد زیر گریه که منم شروع کردم بقیه هم دور ما جمع شدن. همه ناراحت بودن. کلی گریه کردیم ما سه تا. اخرش فهیمه هم گریش گرفت. بیچاره اقای کریمی. فاطمه میگفت وسط کلاس بهش خبر دادن یهو رفته از کلاس بیرون گریه کرده... زنگ تفریح هم بلند بلند گریه میکرد. دلم براش ریش شد. اقای واحدی هی دلداریش میداد... اخه چرا یه جوون باید اینجوری بره. دلم خونه برا خانوادش، اقوامش، دوستاش و بقیه.... وای حتما جای خالیش خیلی حس میشه... کسی که همه میگفتن اگ رتبه ۱ کنکور نشه حتما یه رقمی میشه... خیلی فشار روش بوده. د اخه لعنتی جون ارزششو انقد پایینه؟؟؟ از این همه فشاری ک روش بوده دیشب خوابیده و سکته کرده... صبح هم بلند نشده.... اخه کدوم بی..... میخواد پاسخگو باشه؟ یه جوون مرده. میفهمی؟ ما ک فقط اسمشو شنیده بودیم این همه واسمون شُک داشت. بخدا هنوز تو شُکم. یه جا میخوام برا گریه. خداکنه زودتر شنبه بیاد برم مدرسه با بچه ها خودمونو خالی کنیم. ای خداااا بیچاره مامانش. بیچاره دوستاش.مرد اونم فقط دو ماه قبل کنکور. نمیدونید چقد سوختیم. کل ساوه فهمیدن... خدایا چی بگم اخهمن همینجا مرگ ناگهانی جوون ناکام، امیرحسین اقدامی رو به همه اونایی ک دلشون گرفت تسلیت میگم... روحش شاد. بچه ها فاتحه یادتون نره ها. براش دعا کنید.
من دیشب که حالم بد شد نصفه شبی رفتیم بیمارستان واسه قلب
فشار فشار مرده!نوار قلب که نگو...با کلی دارو وضعیتم ثابت شدمن انقد استرس داشتم چون پشت کنکورم هستم پدر و مادرم اگه رتبه خوبی نیارم و پزشکی نشه چه برخوردی میکنند اینجوری شدم ولی از پدر و مادرمون نامادری سیندرلا نسازیم!
کلی حرف زدن که گور بابای کنکور خب نشه به جهنم!واقعا انقدر استرس نداشته باشیم پدرم گفت فوقش قبول شی وقتی انقد استرس داری خب بیفتی بمیری چه فایده دیشب خیلی بد بود واقعا
اینه که زدم تو فاز ارامش نهایتش هرچی بشه سرمو که نمیبرن!گور بابای حرف مردم هم