واي آره....سرماخوردگي بدترين اتفاقيه مي تونه واسه يه كنكوري بيافته....خصوصا وقتايي كه سرماميخوري و هيچي ديگه نميفهمي...انقد بده...حس خنگ بودن به آدم دست ميده..البته منظورم باشما نيستا...خودما ميگم...آخه وقتايي كه سرماميخورم ديگه حس مي كنم دنياوارونه شده ... از اين جور مواقع به شدت متنفرم....چون دوست ندارم حتي يه لحظه ام فكر كردنو كنار بذارم و متاسفانه جناب سرماخوردگي اجازه نميفرمايند و ميگن تو فعلا با من مبارزه كن،فكر كردنت پيشكش....والا
یه هدفی تو ذهنم دارم الان یه هفتس هی میخوام شروع کنم برنامه ریزی کنم براش یکبار هم برنامه ریزی کردم ولی خیلی ایده آلیسم بود در صورتی که خودمم اینو میدونستم ولی بازم اونو نوشتم
ولی از همین امروز از همین الان میخوام تحقق ببخشم به رویاهام